شب شهادت حسن، خواب دیدم گروهی به سوی دشمن حرکت می کنند. حسن هم با قد بلند و پیشانی بند یا حسین در میان آن هاست. همین که من را دید، سرش را پایین انداخت. من گریه کنان به طرفش رفتم. او به من گفت: مادر جان! خداحافظ! و رفت.
از خواب که بیدار شدم، خیلی نگران بودم، تا اینکه خبر مفقود شدنش را به ما دادند. بلاخره، حسن به آرزوی خودش رسید.
بی بی جلیله
7,000 تومان
خاطرات مادران شهدا
گردآورنده :اشرف سیف الدینی
انتشارات: گرا
دسته: مجموعه کتب گنجینه
برچسب: انتشارات گرا, بی بی جلیله
توضیحات