گرم صحبت بودیم که ناگهان مسیر صحبت را عوض کرد وگفت: مادر، بیا رضایت بده من شهید بشم. گفتم: مادر، این چه حرفیه که می زنی؟
گفت: تو رو خدا راضی شو… دست بردار نبود؛ می خواست هر طور که هست، رضایت بگیرد و از زبانم بشنود که راضی ام شهید شود.
با شوخی می گفت: مادر، بیسکویت می دم، راضی شو؛ شکلات می دم، راضی شو.
خاک ریز هزار و یک
6,000 تومان
خاطرات شهید مهدی توسن
نویسنده : حسین فاطمی نیا
انتشارات: گرا
دسته: مجموعه کتب گنجینه
برچسب: انتشارات گرا, شهید مهدی توسن
توضیحات